وقتی یک باند دزد در پاریس هرج و مرج ایجاد میکند و پلیس را تحقیر میکند، وزیر کشور خون تازهای را در رأس تحقیقات میخواهد: آلیا اهل مارسی است، تندخو و غیرقابل کنترل، هوگو پاریسی، وفادار و دقیق است. به طور خلاصه، آنها دلایل زیادی برای متنفر بودن از یکدیگر دارند. یک اتحاد اجباری، برای خوب یا بد، یا شاید شکوفا شدن به چیز دیگری؟
دارتانیان مجبور میشود برای نجات کنستانس که در مقابل چشمانش ربوده شده بود، با میلادی متحد شود. اما با اعلام جنگ و پیوستن آتوس، پورتوس و آرامیس به جبهه، رازی از گذشته اتحادهای قدیمی را از بین میبر ...
یک جوان شجاع به نام دارتانیان پس از تلاش برای نجات یک زن جوان از ربوده شدن، زخمی شده و رها میشود. در این میان دارتانیان خود را به پاریس میرساند تا هرطور شده مهاجمانش را پیدا کند. اما دارتانیان نمیداند تلاشش او را به قلب یک جنگ واقعی خواهد کشاند که آینده فرانسه را تغییر میدهد. وی به زودی با آتوس، پورتوس و آرامئیس، سه تفنگدار پادشاه متحد شده و…
یک پلیس وفادار که در تیررس فساد پلیس و باندهای متخاصم مارسی گرفتار شده است ، باید با در دست گرفتن امور از جوخه ی خود محافظت کند و …